همه لحظه های پایانی پاییزت ، پر از خش خش آرزوهای قشنگ یلدات مبارک پسرم امسال دومین سالیه که تو یلدا پیش منو بابایی هستی چقدر باتو همه چی خوبه پسرم . امسال بزرگتر شدی و خیلی بهت خوش گذشت مخصوصا یه روز قبل شب یلدا شما پسردایی بابایی که چهار ماهش بود به همراه دایی و زندایی جون و دل ارام و دیدی که از راه خیلی دوری اومده بودن پیشمون و من و شما اولین باری بود که میدیدیمشون و اون روز هم خیلی بهت خوش گذشت حیف از اینجا رفتن کانادا و معلوم نیس چن سال دیگه ببینیمشون ولی عکس ها همیشه یاداور خاطراتن عاشق نون گردویی هستی وقتی به من بوس میدی این النا چون دخترعموی خوشمل شماس خونه مادرجون ...